نفس های سنگین تالابی که به پرندگان‌جان‌می داد

تالاب میقان در چند سال اخیر در سراشیبی خشکسالی به سر برده تا جایی که امروز میزان ذخیره آب آن به ۵ میلیون متر مکعب رسیده است. این در حالی است که ذخیره آب تالاب باید بین ۲۷ تا ۴۲ میلیون متر مکعب باشد.

در فاصله ۸ کیلومتری شمال شرقی شهر اراک، در پست‌ترین نقطه جغرافیایی شهرستان اراک تالابی خودنمایی می‌کند که هر ساله میزبان هزاران پرنده مهاجر از سمت شمال زمین و سیبری است. تالاب میقان که در مسیر ۲۲ تالاب بین‌المللی جهان است یکی از ۱۰۵ منطقه مهاجرپذیر پرندگان در جهان به شمار می‌رود. همچنین این تالاب دارای یکی از بزرگترین ذخیره‌گاه‌های سولفات سدیم خاورمیانه است که نقش محوری در تامین نیازهای اولیه بخشی از صنعت پاک کننده و شوینده کشور ایفا می‌کند. اما امروز این تالاب بیش از هر زمان دچار خشکیدگی شده است چرا که نه از نزولات‌ آسمان بهره برده و نه سدها و چاه‌ها اجازه رسیدن حقابه‌اش را داده‌اند. به گفته کارشناسان میزان ذخیره آب تالاب میقان باید بین ۲۷ تا ۴۲ میلیون متر مکعب باشد که این میزان امسال به ۵ میلیون متر مکعب رسیده است. چنین خشکسالی نه تنها سلامت و محیط زیست پرندگان مهاجر و حیات وحش منطقه را به خطر می‌اندازد، بلکه پیامد آن از جمله گردوغبار دامن جوامع انسانی را هم می‌گیرد. در این باره با زهره موسوی،‌ معاون محیط طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست استان مرکزی گفت‌وگو کرده‌ایم.

به طور کل اهمیت تالاب میقان در چیست؟

در ایران ۲۲ تالاب مهم از شمال تا جنوب کشور وجود دارد. پرندگان مهاجری که برای زمستان‌گذرانی از سیبری به ایران می‌آیند می‌خواهند زمستان‌گذرانی خود را از شمال شروع کنند و زمانی که دمای هوا در قسمت‌های شمالی خیلی سرد می‌شود به قسمت‌های جنوبی‌تر می‌روند. تنها تالابی که پرندگان مهاجر در مرکز ایران می‌توانند زمستان‌گذرانی خود را در آن انجام دهند تالاب میقان است. از طرفی حیات دیگر زیستمندان این منطقه به طور مستقیم و غیرمستقیم وابسته به این تالاب است.

یکی از کارکردهای مهم تالاب میقان تلطیف هوا است. زمانی که تالاب حقابه و میزان آب مورد نیاز خود را دریافت کند سطح خاک مرطوب می‌شود. رطوبت خاک در ماه‌های تیر و مرداد که وزش باد وجود دارد از فرسایش بادی جلوگیری می‌کند. اما الان در این ماه‌ها گردوغبارهای محلی را خواهیم داشت که به سمت شهرها نیز می‌رود و آثار مخربی از خود به جا می‌گذارد چرا که اطراف تالاب به یکی از مهم‌ترین کانون‌های گردوغبار و ایجاد فرسایش بادی تبدیل شده است.

خشکیدگی تالاب میقان نتیجه چه عملکردی است؟

بحث خشکسالی تنها مربوط به تالاب میقان نیست. خشکسالی‌های کنونی که در یک روند ۳۰ ساله اتفاق افتاده باعث شده در سال‌های اخیر میزان بارش‌ها و نزولات جوی کاهش پیدا کند. تالاب نیز از این خشکسالی مستثنی نیست اما عوامل متعدد دیگری هم مزید بر علت شده تا تالاب میقان نسبت به سنوات گذشته خشک‌تر شود. از یک سو سطح سفره‌های آب زیرزمینی پایین آمده و ورودی آن کمتر شده و از سوی دیگر با حفر چاه‌ها به این منابع آبی فشار مضاعف وارد می‌شود.

حقابه تالاب میقان از طریق ۸ مجرای رودخانه فصلی تامین می‌شده که در حال حاضر این ورودی‌های آب وجود ندارد چرا که سدها و آب‌بندهای خاکی بسیار زیادی در بالادست تالاب احداث شده است. در واقع حتی اگر نزولات جوی هم وجود داشته باشد این سدها و آب‌بندها اجازه تامین حقابه تالاب را نمی‌دهد. ضمن این که چاه‌های غیرمجازی که در اطراف تالاب زده شده ذخیره آب‌های زیرزمینی را به کمترین حد رسانده است.

در برنامه پنجم توسعه تالاب میقان یکی از تالاب‌هایی بود که باید برای آن برنامه مدیریت جامع تالاب نوشته می‌شد. به طور کل درمورد تالاب تنها یک دستگاه نظر نمی‌دهد و در واقع فرادستگاهی است. بر اساس این برنامه هر دستگاهی به فراخور وظایفی که دارد باید روی تالاب‌ها اظهار نظر ‌و تصمیم‌گیری کند.

یکی از اقداماتی که دستگاه‌ها در برنامه مدیریت جامع تالاب باید انجام می‌دادند نصب کنتورهای هوشمند روی چاه‌های مجاز بود که بیشتر از حد تعیین شده برداشت نکنند اما عملا این اتفاق نیفتاد. همچنین در این برنامه از تغییر الگوی کشت در اراضی کشاورزی که در حاشیه تالاب هستند گفته شد تا گیاهانی در سطح حوضه کاشته شود که کم آب‌بر هستند اما این برنامه هم اجرایی نشد. علاوه بر این در مدیریت جامع تالاب از ممنوعیت استقرار صنایع جدید در حوضه تالاب گفته شده بود اما حالا نه برای واحد صنعتی، بلکه برای استقرار شهرک صنعتی فشار می‌آورند. به طور کل همه این عوامل باهمدیگر باعث شدند که تالاب میقان به این وضعیت اسفناک دچار شود.

آیا تبعات سدسازی قابل پیش بینی نبود؟

قطعا وزارت نیرو باید این مسئله را پیش‌بینی می‌کرد.

چه موانعی پیش رو است و احیای تالاب نیازمند چه اقداماتی است؟

تا زمانی که این همه سد در بالادست تالاب میقان اجازه ورود آب را نمی‌دهد شرایط تالاب وخیم‌تر خواهد شد. برای احیای تالاب باید آب سدها رهاسازی شود تا تالاب میقان به حقابه خود برسد. برنامه مدیریت جامع تالاب با این هدف نوشته شد که همه دستگاه‌ها به فراخور وظایف خود برای احیای تالاب اقدام کنند. در این برنامه چشم‌انداز کوتاه‌مدت ۵ ساله و چشم‌انداز بلندمدت ۲۵ ساله دیده شد. اما دستگاه‌ها نه تنها به وظیفه خود نسبت به احیای تالاب اقدام نکردند بلکه بعضا باعث آسیب رسیدن به آن نیز شدند. باز هم تاکید می‌کنم که مهم‌ترین عاملی که در حال حاضر می‌تواند به تالاب میقان کمک کند تامین حقابه آن است.