لزوم اتخاذ سیاست‌های پیشگیری و بازتوانی افراد از آسیب‌های اجتماعی

عوامل فرهنگی و اقتصادی تأثیر بسزایی در گسترش آسیب‌های اجتماعی دارند و به‌عنوان مهمترین معضل، جامعه را تهدید می‌کند. از این رو شناخت و شفاف‌سازی وضعیت موجود می‌تواند به پیشگیری از آن و در نتیجه سلامت جامعه کمک کند.

رسانه‌های مختلف امروز، نگاه ویژه‌ای به گسترش آسیب‌های اجتماعی در کشور داشته‌اند. به گونه‌ای که طیف‌های گوناگون رسانه‌های خبری هر کدام گزارش‌ها و گفت‌وگوهایی در این خصوص منتشر کرده‌اند که در ادامه بخشی از این گزارش‌ها رصد می‌شود.

راه نجات از تله فقر

روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان «فقر درآمد و چند بعدی در ایران» آورده است:‌ بررسی‌ها حاکی از آن است که نرخ فقر در دهه ۹۰ رشد قابل توجهی داشته‌است و در انتهای این دهه، حدود ۲۷درصد از جمعیت ایران در فقر قرار دارند. پرسش اصلی برای دریافت کمک‌های حمایتی، شناسایی افراد فقیر و نیازمند است. در یک نشست تخصصی مکانیزم‌های شناسایی افراد کم‌درآمد به منظور دریافت سیاست‌های حمایتی بررسی شد. بررسی این نرخ از نظر جمعیتی نشان می‌دهد که جمعیت فقیر در ایران از ۵/ ۱۲‌میلیون نفر در سال ۱۳۹۰ به حدود ۲۳‌میلیون نفر در سال ۱۳۹۹ رسیده است، اما نکته قابل‌توجه شناسایی دقیق خانوارهای فقیر است که گام نخست برای ارائه کمک و حمایت‌ها به خانوارهای فقیر محسوب می‌شود. در حوزه سیاستگذاری رفاهی لازم است تعریف فقیر درآمدی مشخص باشد. برای رسیدن به پاسخ این سوال به معیاری به نام خط فقر نیاز است که بتوان بر اساس آن خانوارهای فقیر را مشخص کرد. از آنجا که آمار رسمی در مورد خط فقر وجود ندارد بنابراین همواره مناقشاتی در این زمینه وجود داشته است. این در حالی است که در مورد شاخص‌هایی مانند تورم چنین مناقشاتی وجود ندارد. از آنجا که قدم اول برای سیاستگذاری موثر در جهت کاهش فقر می‌تواند آمار شفاف در مورد گروه‌های فقیر کشور باشد، پایگاه اطلاعاتی ایرانیان در وزارت رفاه تلاش‌هایی در جهت جمع‌آوری اطلاعات و نشان دادن خط فقر انجام داده است.

البته آمارهای ذکر شده در این پایگاه درباره نرخ فقر در مرحله مقدماتی است و بازه زمانی عبور از این مرحله حدودا ۳ سال خواهد بود. رصد کردن آمار و ارقام مربوط به وضعیت فقر می‌تواند میزان تاثیرگذاری سیاست‌های کلان و سیاست‌های حمایتی را نشان دهد. از آنجا که هدف علم اقتصاد، کمک به افزایش رشد اقتصادی و رفاه است، بررسی این ارقام می‌تواند در رسیدن به این هدف کمک‌کننده باشد. در رسیدن به چنین هدفی گام اول بررسی دقیق آمار و ارقام مربوط به فقر است. گام دوم آن است که سیاستگذار شناخت درستی از جمعیت فقیر داشته باشد. مثلا آنکه این افراد چه کسانی هستند و در چه مناطقی زندگی می‌کنند یا علت فقر گروه‌های هدف چیست و چه چیزی نیاز آنها را برآورده می‌کند؟ بر اساس این اطلاعات است که سیاستگذار می‌تواند از سیاست‌های حمایتی مناسب استفاده کند.

روزنامه تجارت با درج گزارشی آورده است: رابطه تورم و فقر چگونه است؟ چگونه تورم مزمن منجر به دامن زدن به فقر مطلق می‌شود؟ با توجه به تعریف تورم مبتنی بر افزایش عمومی مداوم سطح قیمت‌ها، وجود همبستگی مثبت بین نرخ تورم و میزان فقر در جامعه قابل توجیه به نظر می‌رسد. به گزارش «تجارت»، گروهی از صاحب‌نظران معتقدند عدم تعادل‌ها و مسیرهای سیاستی نادرست در اقتصاد منجر به ایجاد و تعمیق فقر طی سال‌های اخیر در کشور شده است و بنابراین برای عبور از فقر باید به مولفه‌هایی از جمله نرخ رشد و نرخ تورم توجه ویژه‌تری نشان داد؛ چراکه این دو شاخص کلان اقتصادی به‌طور مستقیم فقر را متاثر می‌کنند.

در این چارچوب سیاست‌گذار باید به سمت توسعه بازارها، بهبود شرایط کسب و کار و رشد تولید و خلق ثروت گام بردارد تا از این طریق رشد اقتصادی تحقق یابد و بخش فقیر جامعه در ابعادی وسیع وارد بازار کار و تولید شوند. از سوی دیگر، همزمان با رشد اقتصادی، کاهش تورم از دیگر الزامات برای تعدیل فقر در جامعه به‌حساب می‌آید؛ البته این دو عامل تنها تکه‌هایی از پازل سیاست کاهش فقر محسوب می‌شوند و مرحله بعد چگونگی توزیع عادلانه و متوازن ثروتی است که از رشد اقتصادی حاصل شده است.

روزنامه همدلی در مطلبی با عنوان «فرار مغزها از سفره فقرا» آورده است:‌ مدت‌هاست که مغزها یا همان خشکبارها از سفره اقشار ضعیف و حتی متوسط فرار کرده‌اند. این را می‌توان با نگاهی به قیمت هر عدد پسته و درآمد روزانه یک حداقل‌بگیر به‌خوبی فهمید. طبق تعریف بانک جهانی از  فقر  مطلق بر مبنای داده‌های مربوط به نیازمندی‌های اساسی ۱۵کشور کم‌درآمد؛ درآمد روزانه کمتر از ۱.۹دلار معادل فقر مطلق است؛ با توجه به قیمت دلار ۲۶هزارتومانی، افرادی که روزانه کمتر از ۴۹هزار و ۹۰۰تومان درآمد دارند در فقر مطلق زندگی می‌کنند؛ این میزان درآمد در ماه معادل یک‌میلیون و ۴۸۲هزار تومان است. با این حساب می‌توان نتیجه گرفت که افرادی که درآمد ماهانه کمتر از چهار میلیون تومان دارند هم زیر خط فقر مطلق هستند.

چرا که خط فقر بر مبنای حداقل کالری موردنیاز به این صورت است که شخصی نتواند حداقل ۲۱۰۰کالری در روز دریافت کند به‌عنوان خط فقر خوراکی مطرح می‌شود؛ بر این اساس یک نان بربری تقریباً ۶۰۰کالری انرژی نیاز دارد. طبق آمار و ارقام از سال ۱۳۹۰ در یک خانواده کم‌درآمد ۳۲درصد از هزینه‌ها صرف مسکن و اجاره‌بها می‌شده است اما این رقم اکنون به ۳۶درصد ارتقا یافته است، یعنی یک خانواده کم‌درآمد یک‌سوم بودجه ماهانه خود را صرف اجاره‌بها می‌کند. از طرفی نیز طبق آمار ۱۰سال اخیر حدود ۳۳درصد از درآمد خانواده‌های فقیر صرف خوردوخوراک می‌شود؛ بر همین اساس از مجموع درآمد خانواده‌های زیرخط فقر مطلق، حدود ۶۰درصد برای مسکن و خوراک صرف و تنها ۳۱درصد برای سایر هزینه‌ها همچون بهداشت، آموزش و رفاهیات می‌شود. با چنین ماجراهایی، بار دیگر روزهای پایانی سال فرارسیده و گرانی‌ها بیداد می‌کند؛ از کالاهای اساسی گرفته تا اجناس و مهم‌ترین خوراکی‌های عید.

نکته تلخ اینکه، قیمت برخی کالاها به‌قدری افزایش‌یافته که در سفره اقشار ضعیف و حتی متوسط دیگر جایی ندارند؛ خوراکی‌هایی مانند آجیل که خرید آن‌ها دیگر چیزی شبیه به خرید طلا و سایر اجناس ارزشمند است و به عبارتی در صف لاکچری‌ها دسته‌بندی می‌شود. آجیل یکی از مفیدترین میان وعده‌ها و محصولاتی است که برای پذیرایی در دورهمی‌های عید دیدنی مورداستفاده قرار می‌گیرد و امسال در همین روزهای آخر سال رکوردی دوباره ثبت کرده.

البته این را نه‌فقط گزارش‌های میدانی که آمارهای رسمی هم می‌گویند. آن‌طور که بررسی گزارشی از مرکز آمار ایران در رابطه با متوسط قیمت اقلام خوراکی در بهمن‌ماه امسال، حکایت دارد مغز گردو، پسته و بادام افزایش ۱۷ تا ۴۰درصدی قیمت داشته‌اند. گفته می‌شود قیمت هر کیلو پسته به‌طور متوسط از ۲۲۷هزار تومان در بهمن پارسال به ۳۱۸هزار تومان در بهمن سال جاری رسیده و تا بیش از ۳۹۰هزار تومان هر کیلو قیمت خورده است، این کالا در مقایسه با آذر سال جاری ۲.۶ و بهمن پارسال ۳۹.۸درصد گران شده است. البته برخی از گزارش‌ها هم از رسیدن قیمت بادام به ۴۰۰هزار تومان به ازای هر کیلوگرم خبر می‌دهند.

یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد درصورتی‌که هر کیلوگرم پسته معادل ۹۰۰عدد باشد، خرید هر عدد پسته این‌روزها حدود ۳۵۳ تا ۴۴۴تومان خرج روی دست شما می‌گذارد. درصورتی‌که هر ۱۰گرم پسته تقریباً معادل با هشت عدد باشد، خرید این میزان معادل دو هزار و ۸۲۴تومان برای شما آب می‌خورد. جالب است بدانید که قیمت هر کیلو پسته در اسفند سال ۱۳۹۷، به‌طور متوسط ۲۰۰هزار تومان بود که خرید هر عدد پسته در آن‌روزها معادل ۲۵۰تومان هزینه‌بر بود؛ قیمتی که حالا برای هر عدد به بیش از ۳۰۰تومان رسیده. البته که پسته تنها خوراکی‌ پراهمیت روزهای عید نیست که گرانی را آهسته و پیوسته تجربه کرده، نگاهی به سایر مغزها نیز نشان‌دهنده رشد قیمت آن‌ها در مقایسه با سال‌های گذشته دارد.

 

تنوع شگردهای سرقت

خبرگزاری ایسنا با درج مطلبی با عنوان «شب عید سارقان را ناکام بگذارید» آورده است:‌ «ما یکی از قالیشویی‌های مطرح و بنام کشور هستیم.» خانم اپراتور پشت خط تلفن این جمله را گفت و به‌دنبال آن آدرس خانه مشتری را گرفت تا کارگران کارخانه را به آنجا بفرستد و فرش‌هایشان را برای شست و شو به کارخانه منتقل کنند. مرد جوان تلفن را قطع کرد و خوشحال از اینکه موفق شده بود در آخرین روزهای سال و در اوج شلوغی، یک قالیشویی معتبر و معروف را برای شست و شوی فرش‌های نفیس خانه‌اش پیدا کند به همسرش گفت: خانم خیالت راحت امروز میان فرش‌ها را ببرند برای شست و شو.

همسرش گفت: جای مطمئنیه؟ از کجا شماره‌اش را پیدا کردی؟  این شگرد فقط یکی از روش‌های سرقت دزدان در شب عید است. مردان تبهکاری که می‌خواهند ره صد ساله را یک شبه طی کنند، در این ایام فعال‌تر می‌شوند و شگردهای مختلفی را برای رسیدن به نقشه‌هایشان اجرا می‌کنند. یکی دیگر از روش‌های سرقت که در آخرین روزهای سال افزایش می‌یابد، سرقت در نقش کارگران شرکت‌های خدماتی است. چرا که ایرانیان هر ساله به رسم سنتی دیرین به خانه تکانی و نظافت محل کار و زندگی خود می‌پردازند و در این میان برخی که یا توانایی انجام کارهای خانه‌شان را ندارند یا ترجیح می‌دهند با پرداخت پول به کارگران، زحمت و سختی کار را از سرشان بردارند به شرکت‌های خدماتی متوسل می‌شوند تا برایشان کارگران زن و مرد بفرستند و این موضوع دستمایه خوبی برای برخی مجرمان و خلافکاران است تا با راه‌اندازی چند روزه این شرکت‌های صوری و ارسال کارگر به خانه افراد، نقشه تبهکاری‌هایشان را اجرا کنند و صاحبخانه از همه جا بی‌خبر که به این افراد اعتماد کرده تا گرد و غبار یک ساله را از وسایل خانه‌اش بزدایند در آخر متوجه می‌شود پول و طلا و وسایل با ارزش‌اش را از دست داده است.

عده‌ای از سارقان نیز راهی مراکز خرید و بازارها می‌شوند تا جیب کسانی را که برای خرید شب عید به این مراکز آمده‌اند، خالی کنند. برخی نیز از فرصت استفاده کرده و خانه‌هایی را که در ایام عید صاحبانشان به میهمانی و تفریح و مسافرت رفته‌اند جارو و خوشی سفرهای نوروزی را به کامشان تلخ می‌کنند.

روزنامه شرق در مطلبی نوشت: هشت زن که باند جیب‌بری تشکیل داده بودند، در جریان تحقیقات پلیسی شناسایی و دستگیر شدند. چندی قبل پرونده‌ای با موضوع جیب‌بری به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران ارسال شد. مالباخته در تحقیقات به‌عمل‌آمده اعلام کرد در بازار شهرری در حال خرید بود که متوجه سرقت کارت عابربانک خود شد و در ادامه ۴۲۰ میلیون ریال از حسابش کسر شد.

کارآگاهان برای بررسی میدانی و کشف سرنخ از سارق یا سارقان به محل‌های تردد مالباخته در بازار شهرری رفتند و با بازبینی فیلم دوربین‌های مداربسته مسیرهای تردد مالباخته، مشاهده کردند دو زن با تعقیب شاکی در مغازه‌ها پس از مطلع‌شدن از رمز کارت عابربانک او که هنگام خرید به فروشنده‌ها اعلام می‌کرد، در یک فرصت مناسب اقدام به سرقت کارت عابربانکش از داخل کیف کردند. در ادامه چندین فقره سرقت به شیوه و شگرد مشابه انجام و با بازبینی تصاویر به‌دست‌آمده از صحنه‌های سرقت مشخص شد چند زن در بازار شهرری با استفاده از شلوغی بازار و غفلت شهروندان اقدام به جیب‌بری و سرقت از داخل کیف آنان می‌کنند. کارآگاهان در ادامه توانستند هشت زن عضو این باند را شناسایی و نشانی محل اختفای آنها را پیدا کنند.

مأموران سپس با کسب دستور قضائی به مخفیگاه متهمان رفتند و همه آنها را دستگیر کردند. این زنان بعد از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفتند و به بیش از ۳۵ فقره سرقت در بازار شهرری و محوطه حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) اعتراف کردند.

 

علل افزایش مهاجرت و بی‌اعتمادی اجتماعی

حسین راغفر اقتصاددان در گفت وگو با ستاره صبح می‌گوید: آمار و ارقام بانک مرکزی و مرکز آمار ایران حاکی از آن است که تورم منجر به ایجاد شکاف طبقاتی در بین مردم شده است. دهک‌های پایین درآمدی مانند روستاییان، قشر طبقه کارگر، فرهنگیان، بازنشستگان و … به دلیل داشتن درآمد ثابت درصد تورم بیشتری را نسبت به دهک‌های برخوردار جامعه تحمل می‌کنند. فاصله طبقاتی اقتصادی منجر به ایجاد شکاف در بین طبقات اجتماعی شده و پیامدهای منفی همچون افزایش میل به مهاجرت، نزاع، درگیری، آسیب‌های خانوادگی را در پی دارد. تا نابرابری‌های گسترده در جامعه کم نشود، ناامنی ناشی از آن همه سطوح جامعه را دربر خواهد گرفت.

آن‌هایی که خود را برنده این نظام اقتصادی می‌دانند، نباید اشتباه کنند؛ چنین نظام اقتصادی‌ای برنده ندارد. همه در آن بازنده هستند. مثال این ناامنی که درنتیجه نابودشده فرصت‌ها و امید در دل جوانان جامعه است، کلیپ‌هایی است که در فضای مجازی منتشر می‌شود. مثلاً می‌بینیم مردم راننده مازراتی را در خیابان تحقیر می‌کنند و مورد هجمه قرار می‌دهند. او که برای دفاع از خود مسلح است، تیراندازی می‌کند و بعد مهاجمان به او حمله می‌کنند و رویدادی خونین رخ می‌دهد. همان‌طور ده‌ها مورد دیگر از حمله به خودروهای لوکس را شاهد هستیم.

معنایش این است که نابرابری‌های بزرگ، رشکی بزرگ در جامعه پدید آورده‌اند. قربانیان که جمعیتی از جامعه را تشکیل می‌دهند، نسبت به برندگان این نظام اقتصادی رشک می‌برند و به همین دلیل امنیت آن‌ها را هدف گرفته‌اند. موج جدید مهاجرت در ایران حکایت از نوعی بستگی و انسداد در فضای گفتمانی کشور دارد. اعتراض به اشکال فساد ممکن است بسیار پرهزینه باشد، اعتراضی که فقط به حاکمیت و دولت نیست، بلکه به تأثیر منفی فساد بر منافع و آینده زندگی شخص معترض است؛ بنابراین افراد حتی از جنبه‌های صنفی زندگی خود به‌نوعی اعتراض می‌کنند. اما اعتراض‌های صنفی مردم شنیده نمی‌شود.

روزنامه جهان اقتصاد در یادداشتی با عنوان «طعم گس مهاجرت» به قلم مرجان محمدقلی، نوشت:‌ موج مهاجرت ایرانیان به صاحبان حرف و مشاغل رسید. این خبری است که چندی پیش حمید حسینی، عضو اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق از آن را مطرح کرد و با بیان اینکه مهاجرت از افراد تحصیل‌کرده به صاحبان شغل‌هایی چون کابینت‌سازی، گچ‌بری و… رسیده است، این حجم از مهاجرت را خطرآفرین عنوان کرد. براساس نظرسنجی موسسه کیو تمایل ایرانیان برای مهاجرت در پنج سال اخیر با روند افزایشی چشمگیری مواجه بوده است به طوری که از هر سه ایرانی یک نفر تمایل به مهاجرت دارد.

طبق این آمار جمعیت مهاجران ایرانی در سال ۲۰۲۰، بیش از ۲ درصد بوده است، حالا اینکه نظرسنجی‌ها نشان از افزایش تمایل به مهاجرت ایرانیان در شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی می‌دهد. آنطور که این نظرسنجی نشان می‌دهد تمایل مهاجرت در ایران بین جوانان (افراد زیر۳۰ سال)، مجردها، تهرانی‌ها و دانشگاهیان بیشتر از دیگران است. نتایج نظرسنجی این موسسه نشان می‌دهد عوامل اقتصادی مهم‌ترین انگیزه برای مهاجرت است.  اما به راستی چرا برخی افراد مهاجرت را با تمام سختی‌ها و مشکلات به جان می‌خرند و دست از خانه و کاشانه خود می‌کشند و به سوی کشوری دیگر روانه می‌شوند؟

بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند شرایط بد اقتصادی، نبود شغلی مناسب و متناسب با تحصیل، به‌دست نیاوردن حداقل رفاه و آسایش و نداشتن امنیت شغلی همه و همه باعث می‌شود تا برخی افراد هرچند با ریسک‌های بالا مهاجرت کنند، طی چندسال اخیر در ایران روند مهاجرت به گونه‌ای شتاب گرفته است که بسیاری از نهادها و سازمان‌ها از نبود نیروی متخصص و ماهر خبر داده‌اند، مهاجرت پزشکان، پرستاران و شغل‌های متناسب با حوزه پزشکی طی همه گیری بیماری کرونا به اوج خود رسید به گونه‌ای که عباس عبادی، معاون پرستاری وزارت بهداشت اعلام کرده بود در سال ۹۹ حداقل یک هزار و ۲۵۰ نفر از سازمان نظام پرستاری درخواست برای مهاجرت (گوداستندینگ) کرده‌اند.

هرچند که به گفته وی این عدد بیشتر است و اگر تخمین یک و نیم تا دو برابر را داشته باشیم، می‌توان اینطور گفت که معادل ۳۰ دانشکده پرستاری که نیروی انسانی را تربیت می‌کنند مهاجرت داریم. حال که طوفان مهاجرت از حوزه پزشکی به حرفه و مشاغل دیگر رسیده است و زنگ خطر مهاجرت با صدای بلندی به گوش می‌رسد، می‌طلبد تا مسوولان و دست اندرکاران  با ارائه برنامه‌هایی نه در حد شعار و حرف بلکه کاملا عملیاتی و اجرایی مانع خروج متخصصان، نخبگان وسرمایه‌گذاران و حتی کارگران متخصص شوند. افرادی که برای ترسیم رویای خود و داشتن آینده‌ای بهتر برای خود و فرزندانشان یکی پس از دیگری غربت را انتخاب می‌کنند و در این راه شاید آنگونه که فکر می‌کنند موفق نباشند اما رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهند، رفتنی برای آغاز دوباره.

 

راهبردهای حوزه زنان در برنامه توسعه

خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «محتواهای اروتیک خشونت علیه زنان را افزایش می‌دهد» آورده است:‌ بررسی‌ها نشان می‌دهد محتواهای اروتیک و جنسی که در قالب‌های مختلفی مانند موسیقی، ویدیوکلیپ یا فیلم‌ها ساخته می‌شود و برخی از آن‌ها عمدا این گروه‌سنی را مورد هدف قرار داده، تبعات منفی زیادی روی روان آن‌ها خواهد گذاشت. تولید محتواهای جنسی و اروتیک دیگر برای بزرگسالان نیست. در سال‌های اخیر افراد مختلفی تلاش کردند به طرق مختلف این محتواها را داخل موسیقی‌ها و کلیپ‌هایی بریزند که گروه‌های سنی کودک و نوجوان به آن‌ها رغبت نشان می‌دهند. ویدیوکلیپ‌هایی که جنس ادبیات و حتی سن و سال بازیگران آن نشان می‌دهند که مخاطب هدف آن‌ها کم سن و سال خواهد بود. موضوعی که در چندسال گذشته دغدغه بسیاری از والدین و حتی فعالان تربیتی حوزه کودک و نوجوان بوده‌است.

اما این جنس محتواهای مستهجن چه اثرات سوءی در ذهن مخاطبان کودک و نوجوان خواهد داشت؟ تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده بیش از حد از رسانه به ویژه در مواردی که محتواهای خشونت آمیز و یا جنسی داشته باشد دیدگاه کودکان را نسبت به جهان منحرف می‌کند و رفتارهای پرخطر را میان آن‌ها افزایش می‌دهد. همچنین ظرفیت آنها را برای داشتن روابط انسانی موفق و پایدار کم می‌کند. در تحقیقی آمده‌است محتواهای جنسی پرخاشگری و خشونت علیه زنان را افزایش می‌دهد. از آنجایی که در تصاویر و کلیپ‌های اروتیک رفتارهای تحقیرآمیز و زننده‌ای نسبت به زنان و شخصیت آن‌ها وجود دارد و اغلب چند زن را برای لذت جنسی یک مرد کنار هم قرار می‌دهند، غیرمستقیم می‌توااند به پسران و مردان بیاموزد که رفتارهای پرخاشگرانه و تحقیرآمیز نسبت به زنان قابل قبول و حتی عادی‌است.

چون این قبیل رفتارها در این نوع محتواها به عنوان هنجاری جذاب و بدون خطر نشان داده می‌شود و چون گروه سنی کودک و نوجوان آنچه را که می‌بینند می‌پذیرند و یاد می‌گیرند ممکن است از آنها تقلید کنند. یک تجزیه و تحلیل در سال ۲۰۰۹ از مطالعات انجام شده روی محتواهای جنسی و خشونت علیه زنان نشان می‌دهد بین این دو یعنی مصرف محتوای اروتیک و نگرش‌هایی که منجر به خشونت علیه زنان می‌شود رابطه معناداری وجود دارد. به گونه‌ای که بررسی روی جوانانی که مرتکب به نوعی آزار و اذیت جنسی شده‌اند نشان داد ۷۶درصد آنها مخاطبان محتواهای جنسی بوده‌اند.

روزنامه رسالت در گزارشی با عنوان «کارهای بر زمین مانده در حوزه زنان» می‌نویسد: زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و نقش آنان در شتاب‌بخشی به آهنگ توسعه غیرقابل انکار است اما سهمی که از صندلی های ریاستی و پست های کلیدی به دست می آورند، بسیار محدود است، شاید به این دلیل که مراکز تصمیم گیری در حوزه زنان و خانواده نقص ها و عملکردهای غلط و نا به جایی داشته اند و یا به لحاظ فکری و فرهنگی؛ تشتت، انحراف و اعمال سلیقه و مشرب های مختلف، موجب شده تا هر دولت و مجلس و هر نوع اندیشه ای که مجال ظهور و بروز یافته، از توجه به دغدغه ها و مطالبات اصلی  غفلت بورزد.

هم اکنون نیز وضع بر همین منوال است و ما در واپسین روزهای سال ۱۴۰۰، میزان تحقق خواسته ها و اولویت ها در حوزه زنان و خانواده را بررسی کرده ایم و با نگاهی گذرا به فهرست اقدامات دریافتیم که آنچه انجام پذیرفته، مباحث ریشه ای و یا زیربنایی نیست و اساسا موضوعاتی توسط معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری پیگیری شده که در شرح وظایف و ماموریت های  این مجموعه تعریف نشده است.  «تسهیل فرزندپذیری برای زوجین»، «اختصاص پنج میلیارد تومان اعتبار برای حمایت از دختران بازمانده از تحصیل»، «اختصاص ۶۰ میلیارد  تومان تسهیلات به حوزه اشتغال بانوان بوشهری»، «اختصاص ۳۰ میلیارد تومان به ورزش بانوان شیرازی»، «افزایش ۱۰۰ میلیون تومانی وام ازدواج زوجین روستایی و عشایری دهه شصتی» و «صدور مجوز دورکاری مادران شاغل، باردار یا دارای فرزند زیر ۶ سال» ازجمله عناوین اقداماتی است که امسال از سوی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری انجام پذیرفته اما مهمترین نقدی که به این حوزه وارد است، به حاشیه راندن مباحث بنیادین و ساختاری و بی توجهی به رفع خلأهای قانونی و اصلاح قوانین است.

 

جمع‌بندی

اعتیاد، طلاق، حاشیه‌نشینی، سرقت، خودکشی، مهاجرت، فقر و بیکاری از جمله مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی در جامعه به شمار می‌رود که مجموعه عوامل و متغیرهایی در افزایش آنها نقش دارند. از این رو کنترل این عوامل به وسیله یک دستگاه امکانپذیر نیست و همه سازمان‌های متولی و مرتبط باید نقش خود را ایفا کنند تا در سایه آن سلامت جامعه تامین شود. این مهم سبب شد تا رسانه‌های مختلف به این موضوع بپردازند و در قالب‌های گوناگون خبری به انتشار آنها اقدام کنند.