دختران را بدون نظر خودشان شوهر نمی دادند!/ آنچه باید از کریم اهل بیت بیاموزیم

کریم اهل بیت؛ هیچ کس با این لقب بیگانه نیست و همه به خوبی می‌دانیم امام حسن مجتبی(ع) به سبب کرامت و بخشندگی بسیارشان به این لقب شناخته می‌شدند اما فضائل اخلاقی این امام بزرگوار صرفا به این صفت برازنده محدود نمی‌شده و روایات آموزنده بسیاری از فضائل ایشان نقل شده که در اینجا بخشی از آنها را باهم مرور می‌کنیم. دختران را بدون نظر خودشان شوهر نمی دادند!/ آنچه باید از کریم اهل بیت بیاموزیم گرچه پرداختن به فضائل اخلاقی ائمه اطهار(ع) از جمله امام حسن مجتبی(ع) در قالب یک گزارش نمی گنجد اما ما در اینجا قصد داریم، بیشتر تمرکز خود را روی سبک زندگی حضرت و رفتار ایشان با خانواده و اطرافیانشان بگذاریم تا شاید بتوانیم از کلیدهای طلایی ایشان برای داشتن یک زندگی بهتر بهره مند شویم.

توصیه به فرزندان برای انتخاب رفیق خوب
امام حسن(ع) به عنوان پدری شایسته، توجه ویژه‌ای به نوع کردار و گفتار فرزندانشان داشتند و هرگاه اشتباهی از فرزندانشان می‌دیدند، ضمن تذکرات لازم، آن ها را راهنمایی می کردند و در همین راستا اهمیت بسیاری به انتخاب آگاهانه رفیق و همنشین می‌دادند و همواره این موضوع را به فرزندانشان تاکید می‌کردند. ایشان خطاب به فرزندان خود می‌فرمودند:«با کسی برادری مکن مگر اینکه بدانی از کجا رفت و آمد می‌کند و از چه خانواده ای است. هرگاه خوب از احوال او باخبر شدی و معاشرت با او را پسندیدی، با او براساس گذشت از لغزش و برادری در تنگی‌ها رفتار کن.»
گفته می شود امام حسن مجتبی(ع) همواره به نظرات فرزندان خود احترام می‌گذاشتند و حتی آن‌ها را در جلسات مختلف شرکت می‌دادند. برای ایشان مشورت با فرزندان به خصوص در ازدواج در اولویت بوده و هیچ گاه دخترانشان را بدون رضایت خود آن ها شوهر نمی‌دادند، بطوریکه وقتی معاویه بن خدیج برای خواستگاری به منزل حضرت می‌آید، امام مجتبی(ع) می‌فرمایند:«ما قومی هستیم که دختران خود را بدون نظرخواهی و مشورت با خودشان شوهر نمی‌دهیم.»
از آنجایی که اولیا خدا همیشه در کسب علم و دانش پیش قدم بودند، امام حسن(ع) نیز فرزندان خانواده را به دانش اندوزی تشویق می‌کردند و توصیه هایشان با زبانی نرم و بدون هرگونه اجباری بود. چه بساکه این شیوه، فرزندان را هرچه بیشتر به سمت علم و دانش سوق می‌داد. روایت است که ایشان روزی فرزندان خود و برادرشان را دعوت کرده و خطاب به آن ها فرمودند:« همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید می‌رود که بزرگان جامعه فردرا باشید. دانش بیاموزید و در کسی علم کوشش کنید. هرکدام که نمی‌توانید در مجلس درس، مطالب استاد را حفظ کنید، آن ها را بنویسید و نوشته ها را در منزل نگهداری نمایید تا در موقع لزوم مراجعه کنید.»
امام حسین مجتبی(ع) نه تنها با فرزندان خاندان خود رفتار شایسته ای داشتند، بلکه در برابر دیگر کودکان نیز به مهربانی رفتار می‌کردند. در روایتی آمده است که روزی حضرت به هنگام عبور از کوچه ای با چند کودک برخورد می‌کنند که در حال بازی و خوردن تکه های نان بوده اند. بچه ها حضرت را به خوردن غذا دعوت می‌کنند و آن بزرگوار نیز درنهایت فروتنی می پذیرند و سپس بچه ها را با خود به خانه برده و حسابی از آن ها پذیرایی می‌کنند و می فرمایند:« در این بذل و بخشش دو طرفه، باز هم برتری با این کودکان است زیرا آن ها بذل کردند اما ما به غیر از آنچه به آنان دادیم، باز درخانه اموال زیادی داریم.»
قطعا در سیره اهل بیت(ع)، رفتاری جز خوش برخوردی با خانواده و همسر دیده نمی‌شود و این ویژگی حتی در مورد امام حسن(ع) که نسبت به هدف همسر خود واقف بودند نیز صادق است. ایشان هیچ گاه نسبت به همسرشان کوتاهی نمی‌کردند و حتی حاضر به اخراج همسر خود از خانه نمی‌شدند و نمی‌خواستند قصاص قبل از جنایت کنند. حتی زمانی که جعده، زهر را به حضرت خوراندند، ایشان در پاسخ به امام حسین(ع) که پرسیدند چه کسی زهر را به شما داده است؟ فرمودند:«از او چه می‌خواهی؟ می خواهی او را بکشی، اگر آن کسی باشد که من می دانم، خشم و عذاب خداوند بیشتر از تو خواهد بود. اگر هم او نباشد، دوست ندارم که به خاطر من، بی گناه گرفتار شود.»
یکی از شاخصه های امام حسن مجتبی(ع)، مهربانی و عطوفت نسبت به دوست و دشمن بوده است. روایت مشهوری هم در این خصوص وجود دارد. گفته می شود روزی مردی شامی با دیدن حضرت، شروع به توهین و دشنام می کند اما امام حسن(ع) در برابر او با نهایت خضوع و مهربانی رفتار کرده و حتی مرد شامی را به خانه دعوت می‌کنند. رفتار حضرت با مرد غریبه به حدی دوستانه بوده که مردشامی از رفتار خود شرمنده شده و می‌گوید:« شهادت می‌دهم که تو خلیفه خدا در روی زمین هستی. از میان تمام خلق خدا، تا به حال تو و پدرت را بیش از همه کس دشنام داشتم ولی اکنون تو را ازز همه مردم بیشتر دوست دارم.»
گفته می‌شود امام مجتبی(ع) آنچنان در برابر دشمنانشان صبر و بردباری به خرج می‌داده اند که حتی خود دشمنان نیز به این صفت شایسته اعتراف می‌کردند و برخی ها از رفتار خود پشیمان می‌شدند. از نمونه این دشمنان می‌إتوان به مروان حکم اشاره کرد که تمام توان خود را برای آزار شیعیان و امام حسن مجتبی(ع) به کار گرفته بود اما با این حال درهنگام شهادت حضرت با چشمانی گریان در مراسم تشییع حاضر شد. امام حسین(ع) علت این گریه را از مروان پرسیدند و او درحالی که به یکی از کوه های اطراف نگاه می کرد، پاسخ داد:«هرچه کردم، با کسی کردم که بردباری اش از این کوه بیشتر بود.»
نیکی و مدارا با همسایه ها همواره موردتاکید ائمه(ع) بوده و روایتی هم از امام حسن(ع) در این رابطه وجود دارد. روزی از دیوار همسایه یهودی امام حسن(ع)، مقداری نجاست وارد خانه حضرت می‌شود اما ایشان بدون هرگونه گلایه‌ای در برابر همسایه خود سکوت می‌کنند و درواکنش به شرمندگی همسایه یهودی خود می فرمایند:«از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به همسایه مهربانی کنید.» همسایه یهودی با دیدن رفتار شایسته و گذشت حضرت به دین اسلام علاقه‌مند شده و از حضرت می‌خواهد تا خود و خانواده اش را به دین اسلام درآورند.